فولکلور(بومی)
بومی، نواحی، قومی، مردمی، مقامی
غروب بینظیر خلیج همیشه فارس
موسیقی فولکلور چیست؟
این نوع موسیقی، گونهای از موسیقی است که به نغمهها و سازها و نواهای مناطق و نواحی ایران نظر دارد و از زمانی که مطالعات و پژوهشها درباره آن انجام شده نامهایی چون موسیقی محلی و فولکلور و اقوام و مقامی هم به این گونه موسیقایی نسبت داده شده است. ایران کشوری چندفرهنگی است و در موسیقی نواحی آن میتوان بسته به نوع اقلیم و منطقۀ جغرافیایی و باورها و فرهنگ عامه، جلوههایی از جشن و سوگواری، عواطف، رقص و پایکوبی، آواها و ترانههای کار، عوالم عاشقانه، طبیعت، پیوند و ستیز با دیگران، شور حماسی، نگاه زیباییشناختی، روایتهای شفاهی، آیینهای مذهبی و غیرمذهبی، و مراسم اجتماعی را به شکلی آشکار دید.
معنای واژه:
فولکلور (Folklore) از ترکیب دو واژهی انگلیسی ساخته شده: (Folk) به معنای توده و (Lore) به معنای دانش. علم به آداب رسوم و تودهی مردم و افسانهها و تصنیفهای عامیانه؛ تودهشناسی. {فرهنگ فارسی معین} فرهنگ عامه، مجموعهی عقاید، اندیشهها، قصهها، آداب، رسوم، ترانهها و هنرهای ساده و ابتدایی یک ملت را فولکلور گویند. {لغتنامه دهخدا}
تاریخچهی نامگذاری در ایران:
“تا قبل از سال 50 خورشیدی، موسیقیدانان ایرانی دو واژه عمومی برای این نوع موسیقی را به کار میبردند. موسیقی محلی و موسیقی فولکلور. «فولکلور» از سنتی انگلیسی میآید و تنها واژه باقیمانده از مکتب طبقهبندی دانش در انگلستان است که بعد از رویکرد ترمینولوژی جدید به ریشههای لاتین، هنوز هم به کار گرفته میشود. در فارسی این واژه را «فرهنگ عامه»، «فرهنگ عامیانه» و «فرهنگ توده» ترجمه کردهاند.
نسل اول پژوهندگان فرهنگ ایرانی، ترکیب موسیقی فولکلور را برای شناسایی موسیقی اقوام به کار بردند. در کنار آنها واژه «موسیقی محلی» با قدمتی ناشناخته و البته بسیار متداول برای شناسایی این موسیقی در همه متون فارسی به کار گرفته شده است. اما در اواخر دهه 40، همزمان با قدرت گرفتن گرایشهای فرهنگشناسی اروپایی بهخصوص فرانسویان در ایران، بازشناسی و تعریف دوباره واژههای متداول در موسیقی نیز در دستور کار مراکز دولتی مرتبط با موضوع قرار گرفت.
در اوایل دهه 50 دو واحد در رادیو تلویزیون ملی ایران به نامهای «مرکز حفظ و اشاعه» و «گروه گردآوری و شناخت موسیقی بومی» شکل گرفت. اولی زیر نظر دکتر داریوش صفوت و نورعلی برومند بود و موسیقی دستگاهی ایران را مورد توجه قرار میداد و دومی با پیشنهاد فوزیه مجد، بدل به واحدی برای گردآوری موسیقی اقوام ایرانی شد. در این واحد محمدتقی مسعودیه نیز حضور داشت. با پیشنهاد این جمع، واژههای بومی و محلی در کلیه گزارشها و مکاتبات و متون تولید شده توسط اعضا حذف شد و جای آن را «موسیقی نواحی ایران»گرفت.
تا پیش از جشنواره موسیقی نواحی کرمان، عمدتا عنوان موسیقی مقامی برای این گونه موسیقی مورد استعمال قرار میگرفت، اما بعد از این جشنواره عملا سایر نامگذاری ها در سایه این نام قرار گفت.”
امروزه به دلیل تغییر شرایط و مناسبات جدید اجتماعی، نقشی که موسیقی در گذشته در امور عادی مردم ایفا میکرد سست شده است، به گونهای که دیگر در بسیاری از مناطق کمتر شاهد پیوند موسیقی با بطن زندگی روزمرۀ مردم هستیم. قطع ارتباط موسیقی با زندگی مردم ابتدا از شهرهای بزرگ شروع شد و بهتدریج، با اشاعه یافتنش در شهرهای دیگر به روستاها رسید.
از طرف دیگر، در روستاها هم به دلیل تغییر مناسبات اجتماعی، ضرورتهای شکل زندگی جدید و موج مهاجرت روستاییان به شهرها دیگر کمتر میتوان نشانههای بکر بودن زندگی یا باورها را در فرهنگهای سنتی -جز در موارد استثنایی- دید. و این در موسیقی نواحی هم نمود یافته است و دیگر از انتقال سنتها به روش سینه به سینه چندان خبری نیست و وقتی یکی از بزرگان موسیقی از دنیا برود، گنجینۀ نغمههای ساز و آوازش هم زیر خاک میرود.
خودِ ساز یا اجزای آن هم در موسیقی نواحی میتواند نماد چیزهای دیگری باشد. مثلاً تنبور در میان کردهای اهل حق کرمانشاه و کردستان، گلستان و لرستان به «نداء الحق» معروف است، یعنی صدای این ساز ندای خداوند است. نمونههای دیگری هم هست. مثلاً در بندر لنگه دو نمونه از تمبیره با دو اندازۀ مختلف وجود دارد که منسوب به دو تن از مشایخ اسلامی مورد اعتقادشان است.
موسیقی اقوام ایرانی صرفاً در محدودۀ جغرافیاییِ استانی امروز نمیگنجد و به علت مهاجرتها و جابهجاییها در گذشته و حال، پراکندگیهایی در آن وجود دارد، از جمله در موسیقی اقوام ترک و کرد. از طرفی، همۀ استانها هم موسیقی نواحی ندارند یا موسیقیشان زیرمجموعهای از تقسیمبندی گستردهتر قومیتی است.
با این همه، در ایران، موسیقی ترکها، ترکمنها، کردها، کرمانجها (کردهای شمال شرق خراسان)، لرها، بختیاریها، کولیان، و موسیقی نواحی گیلان و طالش، مازندران، گلستان، خراسان، سیستان و بلوچستان، بوشهر، هرمزگان و خوزستان گنجینهای است که به آن تنوعی کمنظیر میبخشد.
منابع این نوشتار:
—> این مقاله پیشنویس است، ما را در نوشتن آن یاری کنید. <—