- آواز ابوعطا – ساز و آواز & ارکسترال
- آهنگساز: حسامالسلطنه
- متن آهنگ در کنار جعبه موسیقی
گلهای رنگارنگ-572 ب
- آهنگساز: حسامالسلطنه (جهانگیر مراد)
- تنظیم برای ارکستر: جواد معروفی
- خوانندگان:
حسین قوامی، پروین
سیاوش(محمدرضاشجریان) - ترانهسرایان:
ملکالشعرا بهار، فغانی شیرازی
فصیحی هروی، اثیرالدین اخسیکتی
رفیق اصفهانی، نسیم، گلبنکازرونی، حافظ - نوازندگان:
همایون خرم (ویولن، احمد عبادی(سهتار)
مجید نجاهی(سنتور)، رضا ورزنده (سنتور)، جهانگیر ملک (تنبک) - گوینده: فیروزه امیرمعز
متن آهنگ و گوشهها:
(دکلمه)
بس تازه و تری، بس تازه و تری
چمنآرای کیستی
نخل امید و شاخ تمنّای کیستی
گل این وفا ندارد و گلزار این صفا
ای لالهی غریب ز صحرای کیستی
(…♫ساز و آواز)
ای شكسته دل عاشقی ز سر به در كن
خون شدی از این رهگذر بیا حذر كن
لب ببند و این فسانه مختصر كن
…♫
زان كه دل فریبان به دل وفا ندارند صفا ندارند
خوشگل اند و زیبا به جز جفا ندارند
چارۀ خود ای دل تو از ره دگر كن
…♫
گلرُخان جانا بیشمارند
در فریب و فن كهنه كارند
جز كرشمه كاری ندارند
همه عشوه كارند، همه عشوه كارند
…♫
این جفا كاری مردم آزاری كشته ما را جانم
كشته ما را خدا كشته ما را
كی شود باری کهاین سیه كاری
حال ما را كند آشكارا، کند آشکارا
(دکلمه)
چشم تو را ز مستی و ناز آفریدهاند
زلف تو را ز عمر دراز آفریدهاند
شمعیم و خوانده ایم خط سرنوشت خویش
ما را برای سوز و گداز آفریده اند
…♫
دیدی چگونه ما را بگذاشتی و رفتی
بی موجبی دل از ما برداشتی و رفتی
رخ در سفر نهادی ناگاه و عالمی را
چون زلف خود پریشان بگذاشتی و رفتی
…♫
به قربان قد و بالات گردم
بلاگردان سر تا پات گردم
چه استغنا و ناز هستی
الهی فدای ناز و استغنات گردم
به خاك پایت ای گل كه آرزویم
همین باشد كه خاك پات گردم
هلاك عارض زیبات باشم
شهید قامت رعنات گردم
همی گردد مرا در دل شب و روز
كه رسوایت شوم شیدات گردم
(…♫ ساز و آواز)
به قربان قد و بالات گردم
بلاگردان سر تا پات گردم
چه استغنا و ناز هستی
الهی فدای ناز و استغنات گردم
به خاك پایت ای گل كه آرزویم
همین باشد كه خاك پات گردم
هلاك عارض زیبات باشم
شهید قامت رعنات گردم
همی گردد مرا در دل شب و روز
كه رسوایت شوم شیدات گردم
(…♫ساز و آواز)
مرو از پیشم و عمری نگرانم مگذار
یا چو رفتی به امید دگرانم مگذار
…♫
گاهگاهی بمن از مهر پیامی بفرست
فارغ از حال خود ای جان جهانم مگذار
…♫
بر دلم داغ غم عشق تو ایام نهاد
تو دگر داغ غم هجر بجانم مگذار
…♫
بر دلم داغ غم عشق تو ایام نهاد
…♫
تو دگر داغ غم هجر بجانم مگذار
…♫
منشین در بر غیر و مبر از یاد مرا
…♫
منشین در بر غیر و مبر از یاد مرا
غم دیگر به غم و درد نهانم مگذار
…♫
چون دم صبح بروز سیهام خنده مزن
در کف گریه از این بیش عنانم مگذار
(دکلمه)
بس تازه و تری، چمنآرای کیستی
نخل امید و شاخ تمنّای کیستی
گل این وفا ندارد و گلزار این صفا
ای لالهی غریب ز صحرای کیستی
…♫
چشم تو را ز مستی و ناز آفریدهاند
زلف تو را ز عمر دراز آفریدهاند
شمعیم و خوانده ایم خط سرنوشت خویش
ما را برای سوز و گداز آفریده اند
…♫
دیدی چگونه ما را بگذاشتی و رفتی
بی موجبی دل از ما برداشتی و رفتی
رخ در سفر نهادی ناگاه و عالمی را
چون زلف خود پریشان بگذاشتی و رفتی
(…♫ساز و آواز)
حالیا مصلحت وقت در آن میبینم
که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم
…♫
جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم
یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم
…♫
سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان برچینم
…♫
سینهی تنگ من و بار غم او هیهات
…♫
مرد این بار گران نیست دل مسکینم
…♫
بر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند
که مکدر شود آیینه مهرآیینم
…♫
(دکلمه)
بدین صفت كه خرامی تو با كرشمه و ناز
چه دستها كه بر آید ز آستین نیاز
ضمیر اهل نظر جایگاه مهر تو شد
به حكم آنكه نكو منظری و بنده نواز
(…♫ساز و آواز)
ای شكسته دل عاشقی ز سر به در كن
خون شدی از این رهگذر بیا حذر كن
لب ببند و این فسانه مختصر كن
…♫
زان كه دل فریبان به دل وفا ندارند صفا ندارند
خوشگل اند و زیبا به جز جفا ندارند
چارۀ خود ای دل تو از ره دگر كن
…♫
گلرُخان جانا بیشمارند
در فریب و فن كهنه كارند
جز كرشمه كاری ندارند
همه عشوه كارند، همه عشوه كارند
…♫
این جفا كاری مردم آزاری كشته ما را جانم
كشته ما را خدا كشته ما را
كی شود باری کهاین سیه كاری
حال ما را كند آشكارا، کند آشکارا
- ترانه “ای شکستهدل” توسط ملکالشعرا بهار در اوضاع سیاسی زمانه سروده شد که برای شاه و دربار سلطنتی بسیار ناخوشایند آمد. با تغییر وضعیت سیاسی و کمرنگ شدن موضوع شعر، ملکالشعرا شعر دیگری بر این تصنیف سرود که با نام “ای کبوتر” جاودانه گردید.
- اجرای ای کبوتر با صدای خسرو آواز ایران در آلبوم خزان.
- در جستجوی متن اصلی تصنیف دلشکسته (ملکالشعرا بهار) به این نسخه رسیدیم که با نسخهای که بانو پروین در این شماره میخواند اندکی متفاوت است:
ای شکستهدل عاشقی ز سر بدر کن
خون شدی از این رهگذر بیا حذر کن
لب ببند و این یک فسانه مختصر کن
چاره خود ای دل تو از ره دگر کن
زانکه جمله جانان ری وفا ندارند صفا ندارند
خوشگلند و رعنا ولی حیا ندارند
گلرخان ری بیشمارند چون وزیرانش کهنه کارند
جز خیانت کاری ندارند
همه زیر بار فشار دلار اند
این جفاکاری مردم آزاری
کشته ما را جانم کشته ما را
کی شود باری این سیه کاری
حال ما را کند آشکارا
. . . . . . . . . . ما را در تکمیل مقالات یاری کنید . . . . . . . . . .