سه تار
- سازهای زهی – مضرابی
- ایرانی – ریشه خراسانی
- برجستهترین نوازنده: میرزا عبدالله
- ساز رسمی در کلاسیکِ ایرانی
سهتار، یکی از انواع گوناگون تنبور خراسان است که فارابی از آن نام برده است؛ تارهای آن را از پایین به بالا و با ناخن انگشت اشاره مینوازند (تا تأکید بر نت و ضربِ قوی حاصل آید)…چندین ریزنگاره ( مینیاتور) متعلق به قرن دهم به بعد به وضوح فن اجرای سه تار را با دستراست نشان میدهند.
- وجه تمایز:
آنچه سهتار را از سازهای خویشاوندش متمایز میکند مجموعه نتهای آن است که تا بیش از “دو هنگام (اکتاو) و نیم” را شامل میشود، حال اینکه انواع دیگر، در بالاترین حد خود، بدون در نظر گرفتن واخوان، از یک هنگام (اکتاو) و یک چهارم درست نمیگذرند، به علاوه، آهنگ سهتار بتدریج در تمام تارها (سیمها) منتشر میشود، در حالی که در مورد انواع محلی تنبور، مثلا دو تار خراسان اجرا محدود میشود به سیم زیر اصلی.
- کاربردِ علمی:
گرچه خانوادهی تنبورها به دلیل قدرت مفهومآفرینی و شیوه استفاده از آنها بیشتر در خدمت موسیقی محلی بودهاند، اما “سهتار” ظاهرا برای موسیقی علمی بوده است. در موسیقی مردمپسند شهری یا روستایی هرگز از “سهتار” استفاده نشده است، در حالی که همه سازهای قدیمی دیگر مورد استفاده بودهاند. از سوی دیگر نزدیکترین خویش سهتار از نظر فن اجرا سیتار هندی است که آن هم متعلق به سنت علمی موسیقی هند است. همچنین است تنبور افغانی، نوعی سهتار، که از نظر فن اجرا به کفایت شبیه به سه تار یا سیتار هندی است.
شکل ظاهر:
- دستهای به درازی حد متوسط ۵۷ سانتیمتر بر روی کاسهای گلابی شکل با انتهای کروی.
- خرک متحرکی روی فاصلهای قرار گرفته است که به پهنای سه انگشت دست نوازنده از لبه داخلی صفحه حساب شده است.
- روی لبه بدنهی چوبیِ تحتانی، یک سیمگیر از جنس شاخ، استخوان یا چوب قرار گرفته است.
- تارها، که تعدادشان چهار عدد است، توسط چهار گوشیِ چوبی، کوک میشوند: دو گوشی روی رویه دسته که در ادامه پردههاست، و دو گوشی روی کنارة چپ ساز که از روبه رو دیده میشود.
- روی بدنه چپ دسته در سراسر طول آن شکافی به قطع تقریبا 2 میلیمتر تعبیه شده، و گره زدن و محکم کردن پردههای زهی متحرک را ممکن میسازد.
- بر بخش فوقانی صفحهی سهتار از ۵ تا ۱۳ سوراخ کوچک تعبیه شدهاند، و گاهی یک یا دو سوراخ روی بدنه کاسه به همان ارتفاع ایجاد میشود. ابعادی که در عکس ملاحظه می شوند، ابعاد سه تار این دورهاند که عشقی ساخته است.
نکته: تناسبات این ساز کاملا سنتی هستند، اما هر سازندهی ساز مجاز است که تغییراتی کمابیش چشمگیر در شکل سهتار ایجاد کند. تنها مورد غیرقابل تغییر نسبت طول سیم به طول دسته و طول کاسه است. هر سهتار به هر شکل و هر اندازه یک مجموعه متوسط نت از “دو هنگام (اکتاو) و نیم” دارد.
سیمها و پردهها:
در حال حاضر(1983) سیمها از جنس فولاد و برنج هستند.
- اولین سیم (دو) از فولاد به قطر 18/0 تا 20/0 میلیمتر است.
- دومین سیم از جنس برنج از 20/0 تا 25/0 میلیمتر است.
- سومین سیم، مانند سیم اول است.
- چهارمین سیم از برنج به قطر 30/0 تا 35/0 میلیمتر است.
زیرترین سیم “دو” خوانده میشود، نتِ آن لزوماً با “دو” دیاپازون اروپایی مرتبط نیست. اما عموما بين “لابمل” و “دو” قرار دارد. سومین سیم سهتار را “مشتاق” – موسیقیدان قرن دوازدهم- به آن افزود؛ مشتاق عارفی بزرگ بود و به شهادت رسید. این سیم حكم سیم واخوان را دارد.
- پرده ها کم و بیش همیشه از زه ساخته میشوند. گاهی پردههایی از جنس نایلون جانشین آنها میشوند که تنها اقتصادیتر و مقاومتر هستند. سنتگرایان صدایی را که از پردههای نایلونی به دست میآید دوست نمیدارند، اما برای مرتفع ساختن این ایراد کافی است که به نرمی پرده را سمباده بکشند.
- پرده هیچگاه در شکافی فرو نمیرود تا جای آن ثابت شود، بلکه محل قرار گرفتن آن را نوازنده تعیین میکند. در جدول شماره (۱) پرده هایی که فعلا متداول هستند و روی تار یا سهتار بسته میشوند، نشان داده شدهاند.
- پردههایی که مورد قبول وزیری بودند بین کمان (پرانتز) نشان داده شدهاند. اگر روایات سنتی دستگاهها را در نظرگیریم، وجود این پردهها ضروری نیست؛ برعکس در بعضی از انتقالها وجودشان لازم است.
در جدول، خطهای کوتاه نمایانگر پردههای نازک در روی دسته سهتار هستند که با سه رج زه بسته میشوند؛ و خطوط بلند نمایانگر پردههای ضخیم (شاهپرده) اند که با چهار رج زه بسته میشوند. با توجه به جدول شماره (۲)، پردهبندی قدما را میبینید که از روی عکسهای تار حسینقلی و میرزاعبدالله بازسازی شدهاست.
ساخت ساز:
میتوان دو نوع سه تار را متمایز کرد: سهتار عادی، و دیگر سهتار کوچکتر. سهتار عادی رایجتر است، دیگری که اندازهی آن کمتر از ۸۰ سانتیمتر است، اغلب از کاسهای مسطح سخته میشده و موسوم است به سهتار کتابی. این نوع از سهتار برای حمل و نقل بسیار مناسب است. با این همه چندان رایج نیست، زیرا با وجود اینکه گاهی طول آن با سهتار عادی برابر است، از نظر شدت و عمق، صدای کافی ندرد. وانگهی شکل کاسه، برای درستگرفتنِ سهتار مناسب نیست. سه تار با کاسه کوچک گاهی صدایی عالی، روشن و ظریف دارد که مورد تأیید صاحب نظران است. سهتار میرزعبدلله از این نوع بوده است.
- کاسه سهتار از چوب درخت توت یا چوب گردو، یا گاهی از هردو ساخته می شود، اما غالبا از چوب درخت توت است.
- صفحه همواره از چوب درخت توت است.
- دسته از چوب گردو، یا چوب درخت چنار، یا گاهی دیگر انواع چوب است.
ممکن است کاسه را از یک چوب یکپارچه از تنه درخت توت تراشید، و این امر مستلزم کار زیاد است و معمولا نتیجهای خوب به دست میدهد، یا میتوان کاسه را از تَرَکهای دوکی شکل به هم چسبیده ساخت. هردو فن ساخت اجرا می شوند، ليكن آشکارا طريقه دوم بیشتر معمول است. فن ساخت کاسه سهتار از به هم چسباندن قطعات چوب، مستلزم ذوق بیشتری است و سازندهای ماهر میخواهد. بدین ترتیب نمونههای سهتار را میبینیم که کاسه آنها تحدب یک کدوی قلیانی را دارد. این سه تارها عموما سازهای خوبی هستند که با دقت بسیار ساخته شدهاند.
طریقهی نواختن سه تار:
۱. طرز گرفتن: کاسه روی ران راست و سر ساز تقریبا در ارتفاع شانه قرار میگیرد. استاد عبادی عقیده داشت که بهتر است کاسه را سمت راست در ارتفاع کمر قرار دهیم بدون اینکه روی ران تکیه داده شود، زیرا ساز در این حالت بهتر صدا میدهد. {برای سهولت در مطالعه، نوازنده راستدست در نظر گرفته شده است. چون ساز به شکل افقی در دست قرار میگیرد پایین یعنی ضربه راست و بالا یعنی ضربهی چپ}
- دست راست: سیمها با انگشت اشاره دست راست نواخته میشوند. ضربه محکم (راست) با زدن از پایین به بالا به دست میآید. ضربه آهستهتر (چپ) با زدن از بالا به پایین. با نواختن سریع این دو ضربه یکی پس از دیگری، “ریز” به دست میآید، که آرايه موسیقایی سازهای مضرابی است. طرز قرار گرفتن دست، عموما به صورت زیر است: انگشت کوچک (خنصر) و انگشت بعد از کوچک (بنصر) و احياناً شست روی صفحه قرار میگیرند، به ترتیبی که تکیهگاهی مطمئن برای حرکت انگشت اشاره به وجود آورند. مچ کمی خمیده است و دست به تقریب در امتداد بازوست.
نکته: میتوان دو نوع دیگر قرارگرفتن دست را، بدون وارد شدن به جزئیات چنین مشخص کرد: دوم اینکه شست روی صفحه قرار نمیگیرد، سوم این که شست به همراه بخشی از دست روی صفحه قرار می گیرد؛ طريقه اول (شست + دو انگشت) رایجتر و تدریسیتر است . طريقه دوم، نادرتر، اما مؤثرتر است و قابلیت حرکت بیشتری را داراست، و تمام دست در حرکت انگشت اشاره شرکت دارد. طریقه سوم باثباتتر، و در عین حال سختتر است و تداول کمتری دارد. محتمل است که نوازندگان قدیم به طریقه سوم مینواخته اند، یعنی دو طریقه اول و دوم را به هم می آمیختهاند و شست را در بعضی از قطعت روی صفحه قرار میدادند و در بعضی دیگر برمیداشتند. به گفته استاد دوامی، استاد میرزعبدلله این گونه می نواخته است.
نکته: زاویه دست راست با سیم، در نوزندگان مختلف کمی متفاوت است، اما وضعیت متمایل به چپ متدولتر است. سیم باید با ناخن و گوشت نواخته شود، بدون ناخن صدا ضعيف است، و بدون لمس سیم با گوشت انگشت، صدا سخت و قوی هست، اما سریعنوازی با آن دشوار است. ناخن نه باید زیاد بلند باشد و نه زیاد کوتاه و باید به صورت گرد چیده شده باشد.
- دست چپ: گرفتن دسته سهتار کمابیش در تمام مکتبهای سهتار، همانند است؛ بهترین وضع در مورد گرفتن دسته، آن است که با بیشترین قبلیت تحرک، کمترین حرکت انجام شود؛ به علاوه تماس با سیم باید ایجاد حساسیتی ملموس و ویژه کند، زیرا دست چپ با نوساناتِ خود و با اجرای نتهای خفه، پیوسته یا اشاره، نقشی مهم بر عهده دارد. پیروان مکتب قدیم هرگز از انگشت کوچک دست چپ استفاده نمیکردند، اما امروزه گاهی بعضی نوازندگان آن را به کار میگیرند.
2- نواختن سهتار: سهتاری که به سبک قدیم نواخته شود صدایی بلند و سرشار دارد، چون که در هنگام نواختن یک آهنگ هربار انگشت، دو یا سه سیم را باهم به صدا در میآورد. اثر نتِ واخوان یا سیم واخوان بسیار محسوس است، و حتی ریز نرم، اغلب با نتِ پدال پنهان و کمصدایی زینت میشود. برای تخفیفِ حالتِ یکنواختی که توسط صدای واخوان ایجاد میشود، حملههای مضراب راست با نوعی ریزکوتاه و نرم موسوم به “درّاب یا “شلال” مشخص و تأکید میشوند. گاهی سیم به تنهایی، بدون واخوان نواخته میشود.
سبکهای سهتار و صاحبانِ این سبکها:
باید دانست که اغلب کسانی که سبک جدیدی آوردهاند، اندکی از اصول فن اجرای سنتی دور شدهاند و روی هم رفته مانند صبا یا فروتن، ذوق موسیقی، علم، آرایهها و مضراب یا ناخن آنان مشابه فن اجری موسیقی قدیم نبوده است…اجری نوزندگن نسل جدید سهتار، به رغم غنای خود، گرفتار نوعی نرمی و سستی در صدا و بیشکلی در آرایه است که در زمانهای گذشته وجود نداشته است؛ در مقابل این گرایش، عبادی زخمهای صمیمی و مردانه و تزیینی روشن را توصیه میکند.
- برجسته ترین اجرا کننده سهتار، میرزا عبدالله (متوفی ۱۲۹۷)، پسر علی اکبر، وشاگرد عموی خود آقا غلامحسین است. او ردیف تار را برای سهتار تنظیم کرد، و از توصیههای یک نوازنده سهتار که در ردیف صاحب نظر بود و از او جز اسم سیداحمد، هیچ نمانده است بهره برد. بهترین شاگردان او حسين خليفه، دکتر مهدی صلحی، عبدالحسین صبا و برادر او ابوالحسن (صبا) بودهاند.
- صبا (۱۲۸۱ تا ۱۳۳۶) پس از میرزا عبدالله با درویش خان کار کرد. سهتار را بسیار گیرا و کاملا سنتی مینواخت.
- عبادی (متولد ۱۲۸۶) بسیار کم با پدرش میرزا عبدالله کار کرد، و از طریق خواهرش بود که نواختن سه تار را فرا گرفت. او حدود چهل سال داشت که از انزوا بیرون آمد، چند صفحه پر کرد و در رادیو برنامه اجرا کرد. او برای تطبیق سه تار با سلیقه شنوندگان، سبک جدیدی ابداع کرد که بسیار بدیع و خوشایند، و مغایر شیوه ردیف بود.
- سعید هرمزی شاگرد درویشخان بود، نواختن او در عین تمرکز، بی تجمل و میانه رو است.
- ارسلان درگاهی هم شاگرد درویشخان بود، نوازنده خوبی که چند صفحه جالب بر جا گذاشته است.
- در میان گذشتگان، آخرین نوازنده باذوق بسیار قابل ستایش، یوسف فروتن (۱۲۷۳ تا ۱۳۵۷) است. او در تار شاگرد حسینقلی بود و سه تار را به شیوهای غیرقابلتقلید مینواخت.
- نوازندگان معاصر:
داریوش صفوت
نورعلی برومند
احمد عبادی
جلال ذوالفنون
محمدرضا لطفی
عطا جنگوک
پرویز مشکاتیان
حسن علیزاده
داریوش طلایی
داریوش پیرنیاکان
مجید درخشانی
کیوان ساکت
حمید متبسم
مسعود شعاری
کیهان کلهر
بهداد بابایی
زیدالله طلوعی
بهراد توکلی
محمد فیروزی
سهراب پورناظری
- اگر سهتار سنتی مقابلهای با موسیقی شاد پیدا نکرده است از آن جهت است که سه تار طبيعي در اجراهای دسته جمعی چندان خوب جا نمی افتد (مگر از وقتی که استفاده از بلندگو باب شده است) و هرگز در برنامههای عمومی نواخته نمیشود. سهتار درونیترین و متمرکزترین ساز است، آن را بیشتر برای دل خود مینوازند تا برای دیگری. در ضمن سه تار بخش مهمی از اصالت خود را، حتی در میان نوازندگان غیرحرفهای حفظ کرده است.
- تنبور تاجیکستان و ازبکستان نوعی سهتار بلند است که در موسیقی علمی نواخته میشود. این ساز مانند سه تار در دست گرفته میشود. بدین ترتیب سه تار خاص موسیقی علمی است و به یقین اجرای ردیف به وسيله سه تار در اوایل قرن دوازدهم (نوزدهم میلادی) شروع شده است.
- در بعضی از دستگاهها، نتِ پدال کاملا بجاست، مثلا در افشاری روی سل ۲ (در سیم اول را با پدال سل ۱ (دست باز سیم دوم) مینوازند. اما گاهی پدال برای دستگاه بیگانه است؛ از همین جمله است “تُرک” روی سی بمل ۲ که با پدال سل ۱ متناسب نیست. معهذا نوازندگان قدیم، ظاهرا برای نواختن ماهور در فا۲ ایرادی نمیدیدند که سل ۱ (دست باز سیم دوم) را به عنوان پدال اول و دو ۲ و فا۱ (دست باز سیمهای سوم و چهارم) را به عنوان پدال دوم به کار برند، هرچند که در دوران ما بسیار نادر است که کسی این چنین بنوازد. اما چون احتمالاً فن اجرای سهتار متعلق به دورهای است که بر سهتار، تارهایی ابریشمی سوار میشدهاند – و بریک چنین سازی صدا خشکتر است، و پدال چندان مدید نخواهد پایید، در نتیجه، میان نتهایی از آهنگهای زینت شده با پدال بیگنه، صداهای مطبوع دستگاه را روی سیمهای سوم و چهارم مینواختند…
منابع: کتاب سنت و تحول در موسیقی ایرانی
. . . . . . . . . . ما را در تکمیل مقالات یاری کنید . . . . . . . . . .